زندگي نامه برادر شهيد احمد شاهمرادي
شهيد بزرگوار احمد شاهمرادي در سال 1346 در خانواده اي كه عشق به ولايت و خداباوري در آن موج مي زد پا به عرصه هستي نهاد از همان آغاز كودكي مسجد را مأمن خود يافت و با همگام با تحصيل آشنايي با قرآن را وجهه همت خويش قرار داد . احمد بسيار پرجنب و جوش و دوست داشتني بود وي از كودكي به فرايض مذهبي و ائمه اطهار عشق مي ورزيد او با معلمين و مسئولين آموزشگاه رابطه حسنه و متواضعانه و توأم با احترام داشت . شهيد در سنين نوجواني علاوه بر تحصيل علم و دانش اندوزي در كارهاي منزل و كشاورزي مرد كار خانواده بود اوقات فراغت خود را بيشتر در امور كشاورزي و فعاليت در پايگاه شهيد نجفوند سپري مي نمود با عنايت به اينكه وي هميشه مهربان و صبور بود ولي در مقابل اعمال خلاف شرع و غير اسلامي با منطق و استدلال به امر به معروف و نهي از منكر مي پرداخت او براي اولين بار در سن 15 سالگي در عمليات والفجر مقدماتي خاكريزهاي عشق را تجربه كرد او در همين عمليات و نيز در عمليات والفجر 8 مجروح گرديد ولي دست از نبرد برنمي داشت و بلافاصله پس از بهبودي نسبي به جبهه باز مي گشت چرا كه او دفاع از مرز و بوم را وظيفه خود مي دانست و شهادت آرمانش بود وي همه را به تقوي و دينداري و دل نبستن به ظواهر دنيوي و گذشت و فداكاري توصيه مي نمود خدمت در جبهه حق عليه باطل را از بهترين ايام زندگي خود مي دانست وي لحظه اي از نماز و ذكر و ياد خدا غافل نمي شد . بين شهيد احمد شاهمرادي و شهيد الياس نجفي انس و الفت عجيبي برقرار بود آنها در تمام محافل مذهبي مانند دعا و نماز جماعت و رزم همراه هم بودند حتي در زمان شهادت كه تاريخ 3/11/65 در عمليات كربلاي 5 شلمچه هنگام بازپس گيري مواضع رزمندگان در كنار هم بر اثر اصابت گلوله هاي تيربار دشمن به آرمانشان نائل آمدند و شها دت را با آ غوش باز پذيرا گرديد و روز بعد پيكر مطهرش در جوار همرزمانش در گلزارشهداي گتوند آرميدند .
« روحش شاد و راهش پر رهرو »